دختر 5 ساله ای از برادرش پرسید معنی عشق چیست؟
برادرش جوابداد : عشق یعنی تو هر روز شكلات من رو از كوله پشتی مدرسه ام بر میداریو من هر روز بازهم شكلاتم رو همونجا میگذارم
سلام.نازنین مغانی را که یادتان هست دختر شاعر کلاس من که هر وقت اورا می بینم مرا یاد آن شرلی وارزوهای زیبایش می اندازد.خواهر نازنین جان هم که یک شعر زیبا یش رادر پستهای گذشته درج نموده بودم را هم که انشالله فراموش نکردید این دختر کوچک کلاس دوم است وخداوند دراین دو خواهر نبوغ زیادی را به ودیعه نهاده است.داستان از اینجا شروع می شود که من سوغاتی برای همه بچه های کلاس یک مهر کربلا اورده بودم وخانواده ی محترم مغانی که همگی عاشق اهل بیت هستند خوشحال شدند .(از بابت خاک مطهر امام حسین ومهر کربلا)ودیروز که به مدرسه آمدم یاسمین با خوشحالی آمد وسلام کرد وکارت زییایی که خودش درست کرده بود را به من نشان داد وگفت :خانم من یک شعر برای مهر شما گفته ام وبا آن صدای گرم ودوست داشنی اش شعر را برایم خواند وگفت: خانم من شما را خیلی دوست دارم.ومن که شرمنده از این همه لطف ومهربانی شدم اورا بوسیدم واو با خوشحالی رفت دختر گل من این شعر را با توجه به آن مهر متبرک گفته است. خیلی خوشحالم که دختر خوب من به این زیبایی شعر سرایی می کند .یاسمن عزیز خدا حافظ شما خواهر های گل باشد.وامیدوارم یک روز ببینم که شما خواهر های گل شعرای بزرگی شدید.الهی آمین.انشالله به زودی زود تو وخانواده ات میهمان امام حسین شوید.
چادرم هستش سفید جانمازم آبی است
مهر زیبایی درآن مهرم من سوغاتی ست
نقش زیبایی برآن عکس خوب کربلاست
وقت خوب هر نماز می کنم در دل دعا
کاش حرفایم رود زود در نزد خدا