مرد فقیرىبود.که همسرش ازشیرگاوشان کره درست می کردواو به تنها بقال روستا مى فروخت.
آن زن روستایی کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت و همسرش در ازای فروش آنها مایحتاج خانه را از همان بقالی مى خرید.
روزى مرد بقال به وزن کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند.
هنگامى که آنها را وزن کرد، دید که اندازه همه کره ها ۹۰۰ گرم است.
او
از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى
خرم، تو کره ها را به عنوان یک کیلویی به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.
مرد
فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: راستش ما ترازویی نداریم که
کره ها رو وزن کنیم ولی یک کیلو شکر قبلا از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر
را به عنوان وزنه قرار دادیم .
یقین داشته باش که به مقیاس خودت برای تو اندازه مى گیریم
فرزندان به مقیاس پدر ومادر رفتار می کنند.انسان هاي بزرگدر باره عقاید سخن مي گويند
انسان هاي متوسطدر باره وقایع سخن مي گويند
انسان هايكوچكپشت سر ديگران سخن مي گويند
انسان هاي بزرگدرد ديگران را دارند
انسان هاي متوسطدرد خودشان را دارند
انسان هاي كوچكبی دردند
همین کافیست که: تو راه رامی بینی و من تو را .