شهادت بانوی بی نشانه ای که خدا را نشانه است، تسلیت باد!"
گيــرم كه دستم نگيـري؛
دستي دگر نيست، بانو!
از دسـتهـاي كبـــودت،
پـرمهـرتر نيـســـت، بانو!
نمي دانم چرا رفتنت را به سوگ مينشينيم ؟
كه يك آسمان پرواز،
به استقبال شكستهباليات، آغوش باز كرده بود.
و زمين،
در بدرقهي هجده بهاري كه گل افشاندي،
تمام كوچهباغها را به آذين ياس كبود نشاند.
مگر نه آن كه زمانه، قدردان قدر تو نبود و تازيانهي سپهر، طراوت مهرت را ميربود؟
نبودنت را باور نداريم...
... كه جانهامان مسحور نور حضور توست.
و براستي هيچ خاكي تهمت پردهپوشي روشناي قامتت را به گردن نگرفت.
به پيشواز قدمهايت، گونههامان را چراغان اشك ميكنيم و غبار راهت را به مژگان ميزداييم تا در محفلمان پاي گذاري و خطّ اماني بر برات نجاتمان بنگاري.
مقدم فاطميّهات نورافشان باد.
محمد نیکخواه منفرد